خداوندا! نمي دونم زمان زود مي گذره يا ما داريم زمانمون رو به سرعت مي گذرونيم. انگار همين ديروز بود كه زينب عزيزم بيشتر ساعتها رو خواب بود. هر چه هست من هنوز هم از ديدن اون عكس ها غرق شعف مي شم و دوست دارم كه هنوز در وبلاگ از عكس هاي قديمي زينب خانم قرار بدم. احساس مي كنم(يعني واقعيت هم اين هست چون واقعا مشكل رايانه داشتيم و داريم)، به اندازه ي كافي نتونستم از كوچيكي هاي زينب خانم در وبلاگ قرار بدم. ...