زينب خانمزينب خانم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

زينب لپ كشاني

زينب خانم بعد از حمام

زينب عزيز دل مامان به حمام و آب بازي علاقه ي زيادي داره اما تا حد ممكن از لباس پوشيدن و مخصوصا روسري بعد از حمام بدش مياد! اما خوب بالاخره براي اون سر خوشگلش لازمه كه بعد از حمام روسري سرش كنه تا خشك بشه         البته بعدش لحظه ها ي خوب هم پيدا ميشه مخصوصا در قايم باشك بازي!     يا روي تخت پر از اسباب بازي       ...
2 دی 1391

حرم حضرت عبدالعظيم حسني

شب تاسوعا توفيق نصيبمون شد تا به حرم حضرت عبدالعظيم بريم. جاتون خالي. آخر شب كه دسته هاي عزادار ميخواستن بيان حرم همه جا رو براشون آماده كردن. دسته هاي سينه زن از بازار قديمي وارد حرم مي شدند و دسته هاي زنجيرزن از پشت بازار. خيلي حال خوشي بود مخصوصا وقتي دسته هاي سينه زن رو مي ديديم. يه قسمت‌هايي رو هم حصير انداخته بودن كه زائرها بنشينند. زينب خانم هم روي اون حصيرها كلي ذوق كرد و از اين طرف به اون طرف رفت. اما شب خيلي سردي بود و بعدش هم سرما خورد كه هنوز ادامه داره! قسمت پايين و پشت عكس همون حصيرهاييه كه زينب خانم روش ويراژ مي داد!   ...
11 آذر 1391

لباس مشكي زينب خانم براي امام حسين(عليه‌السلام)

باز هم مثل هميشه از كيفيت پايين عكس ها عذرخواهي مي شود. دليلش را شايد همه ي مامان ها بدانند شايد هم نه. اما در مورد زينب خانم تكان خوردن هاي بسيار در هر لحظه مي‌باشد اين تصاوير مربوط به بعد از حمام مي باشد. فكر نكنيد روسريش هم مربوط به لباس مشكيه!         ...
10 آذر 1391

زينب خانم در كافي شاپ

داستان رفتن ما و زینب خانم به کافی شاپ از قرار زير است: بالاخره تونستیم بعد از مدت ها با بابا مهدي بریم كافي شاپ. آخه چند وقتي بود كه كار بابايي زياد بود و دير به خونه مي اومد اما الان يه كم سرش خلوت شده و چون زود اومده بود تونستيم با هم بريم بيرون. زينب خانم كه تا اومديم بيرون خوابش گرفت، وقتي وارد كافي شاپ شديم از خواب بيدار شد و اينچنين بود که قصه ي ما شروع شد. كل فضا رو متر كرد. سر هر ميز رفت و نگاهي به افراد كرد و داشت يه سري هم به آشپزخانه كافي شاپ ميزد كه آقاي محترم جلوي در ايستاد و البته ما هم در كل فضا ايشون رو همراهي مي كرديم. اينقدر سريع مي رفت كه تا مي خواستيم عكس بگيريم، تكون مي خورد و عكس تار مي شد. فقط در لحظات او...
22 آبان 1391

عيد غدير خم مبارك

سلام دوست هاي من هزاران كاخ در عالم، هزاران قصر مستحكم، جواهرهاي دنيايي، هزاران ثروت و درهم، هزاران تن، هزاران سر، هزاران روح در پيكر، هزاران دست، هزاران چشم، هزاران زلف چون عنبر، قسم بر آيه ي اطهر، قسم بر سوره‌ي كوثر، كه اينهايي كه من گفتم، نمي ارزد به يك موي اميرالمؤمنين حيدر(عليه‌السلام) عيد غدير خم، عيد الله اكبر، عيد ويژه ي شيعيان بر شما مبارك   اين هم يه عكس تقديم به شما به همراه يك بوس ...
12 آبان 1391

رفتن به ديدن دوست

ما وقتي تارا جون 10روزش بود رفتيم خونه اشون الان 26روزشه. ولي ماماني وقت نكرد بياد وبلاگ زينب خانم رو به روز كنه. الان عكس رو براتون ميزارم. البته چون تارا خانم توي كل زماني كه ما خونه اشون بوديم خواب بود!، نتونستيم عكس هاي بهتر و بيشتري بگيريم.     تارا از خودش هيچ حركتي نشون نمي داد و زينب خانم تصميم گرفت با اسباب‌بازي تارا بازي كنه! انشاءالله دوست و هم‌بازي‌هاي خوبي براي هم باشيد و كارهاي خوب و قشنگ از هم ياد بگيريد ...
24 مهر 1391

ليمو ترش

زينب خانم، دلبر ناز مامان و بابا اينقدر به خوردني هاي ترش علاقه داره كه باور كردني نيست! يه بار يه ليموترش نصفه از سر سفره برداشت و با چنان اشتهايي خورد كه همه تعجب كردند و از آن به بعد تا چشمش به ليمو مي افتاد فورا به طرفش مي اومد و برمي داشت. حتي سوپ ها رو هم ترش دوست داره. فقط يه بار تونستم ازش عكس بگيرم!     ...
24 مهر 1391